banojan

پچ پچ های زنانه

بروزرسانی محیط زندگی

 

                                             

در مورد بروزرسانی روحی و جسمی صحبت کردیم  حالا نوبت بروز رسانی محیط زندگی است.
تا به حال استاندارد واحدی برای سطح زندگی و محیط زندگی بصورت علمی وجود نداشته که مثلا شما حتما باید غذایتان را روی میز ناهارخوری بخورید و یا حتما باید مبل داشته باشید و یا حتما باید متراژخانه یا محیط زندگی فلان قدر باشد اما استاندارد علمی برای محیط تنها پاکیزگی و بهداشت است.
این موضوعات احمقانه ای که در قسمت بالا اشاره شد تنها تعیین شده از طرف عرف است که بخش زیاد مسولیت این تعیین تکلیف بر روی رسانه هاست که مربوط می شود به درصد پایینی از جامعه.
اگر قسمت بروزرسانی روحی را مطالعه کرده و سعی به تمرین آن کنیم کم کم این استانداردهای احمقانه برایمان مهم نخواهد بود. سعی کنیم به تبلیغات توجه نکنیم. خودتان فکر کنید چند درصد مردم در شهر های بزرگ زندگی می کنند؟ چند درصدزندگی های تجملی دارند؟ کاش می شد یک نمایش کوتاه از مدل زندگی ها تهیه می شد تا بیشتر متوجه پوچی تبلیغات شویم.
فارغ از تمام اینها می خواهیم در مورد محیط زندگی صحبت کنیم.اولین قسمت خانه ماست.
ممکن است خانه ما 40 متر باشد و یا خیلی بیشتر از آن و یا ما صاحب خانه باشیم و یا مستاجر  این موارد در رویکرد ما هیچ تاثیری ندارد. در هر حالت این ما هستیم که در آن خانه زندگی می کنیم. اولین قدم اینکه پذیرش شرایط زندگیمان است مثلا اگر من منزلی با متراژ کمی دارم باید وسایل خود را به تناسب آن متراژ در نظر بگیرم ببینید وقتی جای کافی نیست اصلا لازم نیست مبلی با حجم زیاد و یا اصطلاحات سلطنتی بخریم حتی اگر الان هم داریم می توانیم آن را عوض کنیم. بحث این است که هرچه اطراف خود را شلوغتر کنید بیشتر خودتان را خسته می کنید و انرژی منفی دریافت می کنید. اگر وسایلی که احتیاج ندارید رابخاطر دیگران تهیه می کنید  لطفا این کار را متوقف کنید یک لحظه فکر کنید مثلا دیگران در طول ماه  و یا سال چند بار به منزل شما می آیند؟ چند ساعت در خانه ما هستند؟ این میزان ارزش آشفتگی فکری سالانه ما را دارد؟! 
من با جرات تمام می گویم در این دوران اگر کسی به خاطر این مسایل با شما رفت و آمد می کند هر چند که از عزیزانتان باشد لطفا این ارتباط را خاتمه دهید. هر ارتباطی که پایه اصلی آن مادیات  و منفعت طلبی است  لطفا خاتمه دهید و تاثیرش را در زندگی خود مشاهده کنید.
اصل خانه داری آرامشی است که از خانه و محیط زندگی خود میگیریم و این آرامش مدیون نظافت و پاکیزگی و مرتبی است.
اولین قدم وسایل اضافی را کنار بگذاریم .
دومین قدم تعمیر وسایل خراب است. 
قدم بعدی برنامه ریزی برای یک نظم دهی و نظافت است یادتان نرود که قرار نیست برنامه ریزی ما بیشتر از توانمان و وقتمان باشد همه چیز قدم به قدم پیشرود استمرار پیدا می کند. پس از یک نظافت کلی برنامه ای برای نظافت هفتگی و روزانه تعبیه کنید که اگر کارها بر اساس برنامه ریزی پیش رود هم در وقت و انرژیمان صرفه جویی شده و هم کارها همیشه به سامان است.
قدم بعدی سامان دهی به وسایل تزیینی است. حضور وسایل تزیینی برای گرمابخشی به خانه بسیار ضروری است اما اگر از حد فراتر رود خود باعث بهم ریخته و کوچکتر نشان دادن خانه است پس  نسبت به فضای خود از وسایل تزیینی مناسب استفاده کنید بطور مثال اصلا لازم نیست تمام دیوار های ما تابلو داشته باشد.یادتان باشد  مرتبی و سادگی همیشه زیبا و پر طرفدار است.
در فضای خانه از گیاهان هم استفاده کنید هم  زیبایی خانه را دو چندان می کنند و هم انرژی بخش هستند. شما در هر بخشی سعی کنید از افراط و تفریط دوری کنید. در کل یک یا دو گلدان متوسط کافی است البته باز هم بستگی به شرایط و محیط دارد.
شخصا چند معیار در شرایط خانه دارم که بر آن مسر هستم 
یک) نور  
دو)هوای تازه
سه) استفاده از رنگ های روشن
برای من این سه چیز فوق العاده انرژی بخش است شما هم می توانید مواردی که برایتان انرژی بخش است در نظر بگیرید و اعمالشان کنید.
اگر در  منزلتان از رنگ های سرد استفاده می کنید بهتر است چند تناژ رنگ گرم هم اضافه کنید مثلا در رنگ های کوسن ها ، گلدانها، پرده و... تا توازن ایجاد شود.
ما باید بتوانیم این دلسوزی و نظم و انضباطی که در خانه داریم در تمامی محیط ها حفظ کنیم مثلا انقدر که به مرتبی کمد لباسمان اهمیت می دهیم به مرتبی میزمان در محل کار هم اهمیت دهیم.به تمیزی وسیله نقلیه شخصی یا عمومی هم اهمیت دهیم. جامعه ما هیچگاه تغییر نخواهد کرد تا وقتی که ما یعنی فرد ،فرد ما تغییر نکنیم.ما اگر خودمان اهمیت دهیم فرزندان ما هم اهمیت خواهند داد و نسل آینده روند اصلاحی سریعتری را خواهند داشت. این اشتباه محض است که ما فکر کنیم اگر سطح زندگیمان فرق می کرد حتما اوضاع بهتر بود نه اگر همین فردی که هستیم به یکباره منتقل شیم به بهترین و زیباترین جای دنیا اوضاع هیچ تغییری نخواهد کرد همچنان افکار ما همان است، همچنان رفتار ما در خارج از منزل همان است و همچنان در انرژی های منفی غریقیم. در هر موردی ابتدا باید خودمان را اصلاح کنیم.
با آرزوی موفقیت و بهروزی    

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات موسوی

سخنان آموزنده

 

                                                      

جایی خواندم از آلبر کامو (نویسنده،فیلسوف، روزنامه نگار فرانسوی):

 ممکن است که من منکر چیزی باشم ولی لزومی نمیبینم آن را به لجن بکشم یا حق اعتقاد به آن را از دیگران سلب کنم.

به نظرم در جامعه امروز ما یک فرد چقدر میتواند به تعالی رسیده باشد که این جمله را بصورت عملی در زندگیش جلوه دهد. بیایید تمرین کنیم با صلح و احترام زندگی کنیم باور کنید شعار نمی دهم و نمی خواهم هم شما شعار گونه به آن نگاه کنید. یک مثال عینی:

شما در یک ساختمان و با چند همسایه زندگی می کنید به همسایه ای که پوشش او با شما همخوان نیست بد نگاه نکنید، قضاوت نکنید و در عین حال  محترم بشماریدش. اصلا قرار نیست اعتقادات ما و تفکرات ما با هم یکی باشد.

اصلا از کجا شروع شد که گفتند به دختر و یا پسر مجرد خانه اجاره ندهیم؟! چرا؟ کاش دلیلشان را هم توضیح می دادند(!)

چه کسی در ذهن ما جا انداخت که کسی که تتو دارد، مشکل اخلاقی دارد؟

چه کسی جا انداخت که کسی که چادر به سر می کند فقیر و یا شلخته و یا کچل است؟ (این را می دانم !)

چرا قبل از قبول هر حرف و یا تکرار آن خوب فکر نمی کنیم؟ ما انسانیم نه طوطی

اینها تنها گوشه ای از ریزترین بی احترامی هایست که در روزمره ما اتفاق می افتد. صلح جهان پیشکشمان همان با اطرافیانمان از در صلح و احترام در بیاییم جهانی گلستان می شود.

با آرزوی بهترینها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات موسوی

گل یاس

 

                                                 

حضرت فاطمه زهرا (س): بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم‌تر و مهربان‌تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات موسوی

سخنان آموزنده

                                                                    

 

ازم پرسیدند:چی باعث میشه یک نفر نویسنده بشه؟

گفتم: خیلی ساده است. یا حرفاتو روی کاغذ می نویسی یا خودتو از پل پرت می کنی پایین....

چالز بوکوفسکی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات موسوی

شعر

 

                                                   

 

بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست

در خود بطلب، هر آنچه خواهی که تویی!

مولانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات موسوی

بروزرسانی جسمی

 

                                                           

 

جهت یادآوری ؛ 
انسان برای زندگی کردن و نه زنده بودن نیاز به تغییرات همیشگی دارد و این به معنی دم دمی مزاجی نیست به معنی بررسی و به چالش کشیدن خود است. باید عادات و تفکرات ما مورد کنکاش و اصلاح قرار گیرد.
بخش روانی بررسی شده است و در این مطلب به بخش جسم می پردازیم.
تماما این موضوع ثابت شده است که سبک زندگی برسلامت جسم تاثیر می گذارد و هیچ بحثی روی آن نیست.
توجه کرده اید وقتی در رسانه ها سالمندان جوامع دیگر را میبینیم در درون و گاها زبانی ابراز تعجب می کنیم که چه سالمندان شاد و پر انرژی دارند ؟ حتی گاها در این رسانه ها میبینیم سالمندی با عصا به آرامی راه می رود و خرید می کند. و نهایتا نظر ما در مورد ایشان این است که "اینها به خودشان می رسند" (!) خوب چرا ما نرسیم؟ چرا ما فکر میکنیم مثلا 50 سالمان شد باید در خانه بنشینیم و کارهای اداری و بانکی و... ما را فرزند جوانمان انجام دهد؟ مثلا اگر کار با همراه بانک را بلد نیستیم چه اشکالی دارد به شعبه بانک مراجعه کنیم و از پرسنل آن بخواهیم این را به ما آموزش دهد به جای اینکه هر بار صبر کنیم تا کار ما را کس دیگری انجام دهد.
چرا از سنی به بعد ما دیگر نمی خواهیم آموزش بگیریم چه عیبی دارد یک فرد مثلا60 ساله یک غذای جدید را یادبگیرد و امتحان کند؟ این خود باعث بالا رفتن روحیه می شود.
چرا فقط توجیه می کنیم! در روز 20 دقیقه هم وقت برای ورزش قرار نمی دهیم به توجیه اینکه من تماما سرکار هستم و کارم زیاد است و استرس زیاد است و هزار است دیگر ،یعنی واقعا 20 دقیقه وقت نداریم یا خودمان برای خودمان 20 دقیقه ارزش قایل نیستیم؟!
فکر می کنید در تمام دنیا استرس و کار نیست فقط برای ما هست؟ در هر جامعه ای کار و استرس و اضطراب و مشکلات دیگری هم هست اینکه چطور با آن کنار بیاییم مهم است.
بحث سلامت جسم ما به چند مقوله باز می گردد.
1)خواب کافی: میزان خواب مناسب در شبانه روز 7 تا9 ساعت است. کم خوابی خود منجر به خستگی ،بی حوصلگی، سردرد، و عدم سمزدایی درست بدن می شود و به مرور بازدهی ما کم شده و درگیر بیماری های جانبی خواهیم شد. باید سعی کنیم این زمان خواب را برای خودمان در نظر بگیریم. گاها درگیر کارهای سخت و یا بزرگی هستیم در همان موارد هم اگر بخواهیم بازده بدنی و ذهنی ما بالا رود باید به این مورد توجه کنیم. گاه فرزند کوچک یا نوزاد داریم بهترین راه این است که خود را با خواب نوزاد هماهنگ کنیم هر گاه او خوابید ماهم بخوابیم یا استراحت کنیم و هر هفته از کسی کمک بگیریم که مورد اعتما ما باشد تا چند ساعت از نوزاد مراقبت کند تا ما بخوابیم. مهترین چیز در این مورد این است که کمک بخواهیم چه عیبی دارد خیلی کارها را اگر کمک بگیریم فشار کمتری هم به ما می آید و سالمت ما به خطر نخواهد افتاد. ما برای رسیدن به اهداف مان و خانواده مان باید مراقب سلامتیمان باشیم.
2)ورزش: ورزش بسیار لازم و مهم و پر اهمیت است شما می توانید هر ورزشی که دوست دارید انجام دهید اما باید همت کنید و مستمر انجام دهید. به من نگویید که من خانه دارم از صبح تا شب کار می کنم و این خود ورزش است(!) نه اصلا هم ورزش نیست چون اصولی نیست تازه بعضی از رفتارهای ما در خانه  تهدید سلامتی ماست مثل خم شدن زیاد.
عده ای می گویند که من شاغلم و وقت ورزش ندارم(!) خوب نظر بر این نیست که شما روزی دو ساعت ورزش سخت در باشگاه داشته باشید ورزش مناسب حتی می تواند یک پیاده روی 15 دقیقه ای باشد . شما می توانید یک خیابان زودتر از وسیله نقلیه پیاده شوید و به اندازه 15 تا 20 دقیقه راه را پیاده روی کنید. یعنی رفت شما به محل کار اگر 10 دقیقه پیاده روی باشد برگشت شما هم 10 دقیقه پیاده روی باشد روزانه می شود 20 دقیقه 
نگویید من فرزند کوچک در خانه دارم و وقت ندارم(!) وقتی کارهایتان را کردید می توانید با کودکتان نرمش کنید. اوایلش ممکن است کودک با تعجب به شما نگاه کند و گاه برایش خنده دار است اما به مرور او هم همراهیتان می کند و در آینده به ورزش بیشتر توجه می کند.
گاها بعضی از افراد از آن ور بوم می افتند یعنی ورزش های سنگین و طولانی مدت انجام می دهند.تمرینات بسیار طولانی اغلب می تواند خطر آسیب پذیری را افزایش دهد. ­
فواید ورزش بسیار است چند نمونه را نام میبریم: بهبود افسردگی و استرس،تقویت حافظه، افزایش انرژی ،خواب بهتر و بهبود پیش فعالی،افزایش انعطاف پذیری.
3)تغذیه سالم:تغذیه یک بخش مهم و گسترده است و جای اصلاح زیادی دارد. ما با تغذیه مناسب می توانیم عملکرد مغز و قلب، دستگاه گوارش،سلامت پوست و مو و دیگر قسمت های بدنمان را بهبود بخشیم.
تصورتان این نباشد که ما میخواهیم از ریاضت های بسیار غذایی صحبت کنیم. ما می خواهیم از سبکی مناسب صحبت کنیم چند گام مهم داریم؛
الف) ما می توانیم چند عادت خوب کوچک را به زندگیمان اضافه کنیم مثل استفاده بیشتر از سالاد و سبزیجات
ب)می توانیم چند عادت بد را تصحیح کنیم مثل کمتر کردن استفاده از موادغذایی آماده و کنسروی . ببینید من نمی گویم حذف می گویم کم کردن یعنی گاها می شود استفاده کرد اما اگر هر روز غذای آماده و کنسروی استفاده می کنید سعی کنید بیشتر خودتان غذا را آماده کنید قرار هم نیست از همان ابتدای امر از خود توقع داشته باشید یک خورشت فسنجان عالی بپزید از غذاهای ساده شروع کنید و اگر زمان بندی آشپزی برایتان مهم است از غذاهایی که زودتر و راحت تر آماده می شوند شروع کنید. این خود می تواند چالش جالبی شود و منجر به یادگیری و یا تمرین و بهبود مهارت آشپزی ما شود.
ج) کاهش غذا نا سالم و جایگزینی آن با غذای سالم. کلا ما از حذف صحبت نمی کنیم چون اگر قرار بگذاریم یک مواد غذایی و یا غذای خاصی را حذف کنیم ناخودآگاه تمایل ما به آن بیشتر خواهد شد پس مثلا اگر می خواهیم سالاد سبزیجات را با  فست فود جایگزین کنیم اصلا ایرادی ندارد گاها فست فود هم استفاده کنیم اما کمترش کنیم.
د)از میوه و سبزیجات بیشتر استفاده کنیم. من هم گرانی ها و مشکلات موجود در جامعه امروز را قبول دارم و لمس میکنم اما هزینه ای که ما برای سبک زندگی سالم می گذاریم مانند یک سرمایه گذاری می باشد که از هزینه های درمان در آینده می کاهد پس سعی کنید مثلا مبلغی که در ماه ممکن است بابت سوسیس و کالباس یا نوشابه و سس مایونز صرف کنید نصف کرده ونصف آن را به خرید کاهو و سبزی خوردن و اسفناج و... اختصاص دهید.
ه)اعتدال ؛بخش بسیار بسیار مهم زندگی است در تمامی قسمتها. در این مورد هم اعتدال حرف اول را می زند. چند قانون برای خود بگذاریم. 
اول: سعی کنیم نه خیلی گرسنه شویم و نه پرخوری کنیم.
دوم: تغییرات را به یکباره اعمال نکنیم یعنی یکباره شروع نکنیم صبح تا شب فقط کاهو بخوریم بدن به تمامی مواد احتیاج دارد. در پیوست بیشتر به این بحث خواهیم پرداخت.
4)نوشیدن آب: ما در روز حداقل نیاز به نوشیدن  8 لیوان آب داریم. بهترین دما برای آب ، آبی است که به دمای محیط رسیده باشد. بهترین زمان برای نوشیدن آب بصورت ناشتا پس از بیداری از خواب است.اگر این دو مورد را رعایت کنیم و مقداری آب در جایی که همیشه در نظرمان هست بگذاریم تا استفاده کنیم و حتما میدانید که بعضی از مواقع احساس گرسنه گی که می کنیم در واقع تشنه مان است و اگر آب بنوشیم این احساس کمتر خواهد شد و خیلی مواقع سردرد های ما می تواند از کمبود آب بدن ناشی شده باشد.


پیوست
اطلاعات عمومی:
1)پروتئین: انرژی بلند شدن و حرکت کردن ما را تامین می کند. پروتئین باعث سفافیت و نرمی مو می شود.
2)چربی: چربی خوب از مغز و قلب محافظت می کند.( اسید های چرب امگا3، ماهی، مغزها)
3)فیبر: مصرف فیبر خطر بیماری قلبی و سکته مغزی و دیابت را گاهش داده . برای هضم بسیار مفید است و سطح کلسترول و قند خون را تنظیم می کند.(میوه ها،غلات، سبزیجات، آجیل،حبوبات)
4)کلسیم: کمبود کلسیم باعث اضطراب، افسردگی،مشکلات خواب، پوکی استخوان می شود. منیزم و ویتامین دی و کا برای جذب کلسیم ضروری است.
5)کربوهیدرات: کربوهیدرات ها منابع اصلی انرژی بدن هستند. دو نوع کربوهیدرات داریم.
کربوهیدرات خوب (پیچیده): سبزیجات،غلات کامل،میوه ها
کربوهیدرات بد(تصفیه شده): نان سفید،شیرینی،نشاسته،شکر. این نوع کربوهیدرات باعث افزایش قندخون و نوسانات انرژی می شود و به مرور باعث تجمع چربی در بدن مخصوصا در اطراف شکم و کمر می شود.


با آرزوی بهترین ها
      

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات موسوی

بروزرسانی روانی

                                           

 

     

                                                         

 

مهمترین بخش انسانی روح و روان اوست پس اول از همه باید به آن رسیدگی شود. روان آدمی انقدر زوایای مختلف و تاریک و روشن دارد که نمی توان کامل به همه بخش های آن رسیدگی کرد اما رسیدگی به هر بخشی می تواند در بخش های دیگر هم تاثیر گذار باشد . از آنجایی که بنده روانشناس نیستم و تخصصی در این رابطه ندارم بحث ها را در قالب زندگی روزمره مطرح می کنم که همگی  از تجربیات و بررسی های شخصی بدست آمده و البته تمام تلاشم را بکار خواهم بست تا کارآمد و درست پیشرویم.
اولین نکته و مهمترین نکته این است که ما به این درک برسیم که خوشبختی درونی است می دانم این جمله کمی شعارگونه است اما مهم است. ببینید فرد منفی گرا و بی انگیزه ای را تصور کنید که همیشه از اینکه خوشبخت نیست گله مند است حال این فرد تمام موارد خوشبختی که در جامعه ما ارزش گذاری شده را دارد مثلا وضع خانوادگی خوب و فرزندان سالم ،شغل مناسب ،وضع اقتصادی مناسب. وقتی این مسایل را ما بررسی می کنیم همیشه فکر میکنیم که آن فرد ناشکر است اما در اصل آن فرد از درون خود را خوشبخت نمی بیند و احساس رضایت نمی کند. با همین نمونه هاست که می گویم خوشبختی درونی است.  اگر ما بخواهیم شادی و خوشبختی را حس کنیم چند کار باید انجام دهیم!. اول اینکه باید با خودمان رو راست باشیم بدانیم خوشبختی را در چه چیز می دانیم. یک لیست از مواردی که به نظرمان خوشبختی را با آنها حس می کنیم تهیه کنیم حداقل آن این است که از انتظارات خودمان اطلاع پیدا می کنیم و می توانیم هر پایه آن را به صورت هدف در نظر گرفته و برای آن برنامه ریزی و تلاش کنیم و همین می تواند انگیزه زندگیمان را تقویت کند.
دومین نکته که بسیار هم مهم است و قدم بعدی ما در بروزرسانی است این است ؛ حالا که خوشبختی کاملا درونی است باییم مسولیت پذیر باشیم و مسولیت زندگی خود را به صورت کامل و 100 درصدری قبول کنیم. یعنی چی؟
چقدر در روز غر می زنیم که من فلان کار را باید می کردم اما فلانی نگذاشت(!) زندگی من خیلی سرد و بی روح است همش تقصیر همسرم و خانواده اش است(!) فرزند من خیلی نا مرتب است(!) من خیلی بی حوصله ام(!) و......
اصلا لازم نیست کتمان کنید و دلیل بیاورید در خلوت خودتان به اینها بیاندیشید.گاهی لازم است از دور به زندگی خود نگاه کنیم بدون قصد توجیح کردن . اگر من آرزو داشتم فلان کار را انجام دهم و بخاطر حرف کسی یا مخالفت شخصی انجام ندادم مسولیت آن با کیست؟! چرا برای آرزو و هدف خود به میزان کافی پافشاری نکردم؟!آیا حالا اون شخص در زندگی من هست؟ آیا حالا هم همان نفوذ را دارد؟ اکثرا نرسیدن های ما نشان از زود مایوس شدن ما دارد زود پا پس می کشیم.
ما میل به ساکن بودن و بی زحمت زیاد زندگی کردن داریم اما مشکل اینجاست که از درون خواستار مواردی هستیم که فقط با زحمت زیاد میسر است در نتیجه یا باید این نیروی درونی را داشته باشیم و دست بر زانو گذاشته و قامت راست کنیم و در مسیر رسیدن به اهداف قدم بگذاریم و یا راه راحت تر  اینکه مسولیت شرایط را به گردن کسی انداخته و خود را از مزن اتهام برهانیم. حالا ما چه می کنیم؟ راه راحت تر یا راه سخت با پایان شیرین؟!
ببینید زندگی و انرژی ما مثل دومینو است هر کدام از ما انرژی از خود ساطع می کنیم و این انرژی روی اطرافیانمان و کیفیت زندگیمان تاثیر می گذارد.اگر ما انرژی خوب پخش کنیم به مرور اطراف ما را انرژی خوب پر میکند و این به آن معنی نیست که ما مشکل و چالش در زندگی نخواهیم داشت، چون انرژی خوب داریم . ما با انرژی خوبمان می توانیم راحت تر مشکلات را پشت سر بگذاریم. البته که  انرژی اطرافیان ما هم تاثیر بسزایی در کیفیت زندگی ما دارد. محققین موضوع تاثیر اطرافیان را مورد بررسی قرار داده اند و به این نتیجه رسیده اند که تاثیر 5 فردی که ما بیشترین ارتباط و نزدیکی با آنها داریم در زندگی ما مشهود است.(در کتاب اثر مرکب نوشته دارن هاردی صفحه 78 اشاره مستقیم به اطرافیان و تاثیر آنها در موفقیت فرد دارد.) در مورد همین جمله در زندگی خود تمرکز کنیم آیا  چنین نیست؟ 5 نفر اصلی زندگی ما چه کسانی هستند؟
متاسفانه افراد سمی در اطراف ما کم نیستند گاهی سمشان خوش آیند است و گاه باعث رنجش می شود.
موارد ناخوشایند که مشخص است، غر می زنند ،تحقیر می کنند به صورت های مختلف،ایده هایمان را مسخره می کنند، برچسب های نامطلوب می زنند، و..... از این دست اخلاقیات بد می توان هزاران هزار نامبرد.
موارد خوشایند ما چیست؟ چه سمی می تواند بر ما خوش بیاید؟! تا حالا به این موضوع فکر کردید؟! یکسری از افراد ما را به سمت تنبلی و کرختی سوق می دهند، یکسری سعی می کنند در غر غر های ما و بی انصافی های ما شریک ما شوند، وقتی ما مسولیت زندگیمان را به دوش دیگری می اندازیم آنها از ما حمایت می کنند، وقتی ما کار درستی را در پیش نگرفتیم آنها به جای منصرف کردن ما از ما حمایت می کنند و....  حالا ما نمی خواهیم از انگیزه های پشت پرده این موارد صحبت کنیم اما مواردی هست که به مزاجمان خوش می آید. مثلا وقتی با دوست یا همکاری با بی انصافی و آزار رفتار می کنیم کسی که از ما حمایت کند برایمان خوش آیند تر است تا کسی که خطای ما را گوشزد می کند و به خیال خودمان هم می گوییم فلانی رفیق است همیشه پشتم بوده(!)
به مرور این رفتارها در زندگی تاثیرات خودش را به ما نشان می دهد.یک نمونه از زندگی شخصی خودم ذکر می کنم. من تاکیدم بر سلامتی و سلامت خوردن بسیار زیاد است بطوری که غذاهای چرب نمی خورد وعده شام را زود و سبک می خورم و بیشتر استفاده ام منوط است به سبزیجات و میوه ها البته فکر نکنید رژیم دارم و سختی می کشم جمعا چند مورد را خیلی خیلی کم استفاده می کنم. مثل پنیر پیتزا و سوسیس و کالباس و نوشابه و سس مایونزو چیپس و پفک . حالا شخصی از نزدیکان من هست که همیشه بابت این مورد مرا سرزنش می کند که زندگی در همین خوردن هاست و.... کلا تلاش بر وسوسه کردن من دارد البته من قبول دارم که خوردنی هایی که من تلاش میکنم رعایت کنم بسیار خوشمزه است اما برای من مهم پیامدهای آن برای سلامتی ام است. این یکی از موارد سم خوشایند در زندگی ماست.
من شخصی را می شناسم که مدتی اطرافیانش و دوستانش کسانی بودند به شدت کوشا و هدفمند در زندگی و کاملا پر تحرک و پرتلاش این فرد چون در کنار آنها قرار گرفته بود برای خود هذف تعیین کرد و مانند آنها تلاش کرد و دوستانش هم به او کمک کردند تا به  اهداف خود برسد و پس از مدتی با تغییراتی که در جمع دوستان و اطرافیانش ایجاد شد روال زندگی شخص تغییر کرد و رو به کاهلی رفت فردی که هر روز 7 صبح بیدار بود و در روز تعطیل نهایتا 9 صبح بیدار و سرحال بود پس از تغییر اطرافیان  خیلی زود بیدار شود 12 ظهر است و فکر کنید هر روز صبحش را از دست می دهد و دیگر به صورت محدود کار می کند....
اگر بخواهیم برای این موارد مثال بزنیم می توانیم یک کتاب بالای 1000 صفحه بنویسیم اما این دو مثال را زدم که کاملا متوجه مورد سم خوشایند شوید.حالا ما با این افراد سمی در زندگیمان چه کنیم؟! که گاها این افراد از عزیزان و نزدیکان ما هستند. من این افراد را در سه گروه دسته بندی می کنم. یک گروه افرادی هستند که در زندگی ما خیلی تاثیر گذار نیستند و اگر کنارمان نباشند هم زیاد مهم نیست حالا می توانند در گروه دوستان باشند و یا خویشاوندان این افراد باید حذف شوند و می توانید کم کم کنارشان بگذارید.
گروه دوم افرادی هستند که خیلی نزدیک نیستند  اما دور هم نیستند و نمی توانیم حذفشان کنیم می توانند در گروه همکاران و همسایه ها و خویشاوندان باشند این گروه را باید مراوداتمان را محدود کنیم یکی در حد صحبت 1 یا 2 دقیقه ای در حد احوالپرسی است، یکی در حد ماهی دو سه ساعت دیدن و... مهمترین بخش ارتباط با این افراد این است که حدود آنها را قاطی و فراموش نکنیم مثلا با همسایه ای که در این دسته قرار داد و ما باید نهایتا یک احوالپرسی با او کنیم یک دفعه گرم صحبت نشویم که به خود بیاییم ببینیم چندین دقیقه است با او صحبت می کنیم و دل غافل اینکه چیزهایی که نباید می گفتیم را هم گفتیم.
گروه سوم شامل نزدیکان ما می شود که اصلا نمی شود آنها را حذف یا کمرنگ کرد.من در مواجهه با این افراد به راهکار منحصر به فردی رسیدم اول اینکه تمام تلاشم را میکنم از زندگی شخصی و خصوصی خود و همسرم هیچ چیز به آنها نگویم دوم اینکه برنامه ها و اهدافم را هم زیاد باز نکرده وتا حد امکان نمی گویم. سوم قبل از مواجهه با آنها لیستی از اتفاقات بامزه این چند وقت اخیر یا کتابی که تازگی خوانده ام و یا حتی وضع آب و هوا و.... هر چیزی که کمترین خطر را برایم داشته باشد و باعث تغییر حال و هوا  و شادی و خنده جمع شود را در ذهنم آماده می کنم پس در حضور آنها این صحبت ها را دارم و اجازه پیشروی به آنها نمی دهم. 
و نکته مهم زندگی من این است که با هیچ کس وارد پچ پچ نشده و در جمع های زنانه که همیشه بعد از شام در مهمانی ها اتفاق می افتد شرکت نمی کنم اوایل خانواده همسر بشدت شاکی بودندچون کلا جمع زنانه و مردانه شان باهم یکجا نبود اما من ترجیح می دادم در مردانه بنشینم و به صحبت های آنها گوش دهم همین ترفند راه دخالت ها و پرس و جو های زیادی را بست البته در حال حاضر همه با این اخلاق کنار آماده و دیگر خیلی جمع ها جدا نیست.
همین موارد به موضوع بعدی ما هم کمک می کند. 
عدم قضاوت؛تا بحال به این فکر کرده اید که زندگی دیگران چه تاثیری در زندگی ما دارد؟ بحث را فلسفی نکنید منظور همان حرفهای روزمره است مثلا فلانی فلان رفتار را دارد و الا ماشاالله از این دست حرفها داریم. واقعا چه اهمیت دارد؟ فکر کنید ساعتها وقت صرف می کنیم که بگوییم فلانی فلان رفتار را دارد و فلان جور است و... می دانید چه هزینه ای برای این اراجیف می پردازیم. زمان ،انرژی ، جوانی، اعصاب . کلی هم انرژی منفی پخش می کنیم. یکبار امتحان کنیم؛ این حرفها که در ذهنمان آمد بگوییم خوب به من چه؟ چندبار روی خودمان کار کنیم و بعد اگر کسی خواست از این دست حرفها به ما بزند در کمال احترام و ادب به او بگوییم خوب به من چه؟ بگذارید این پروسه کثیف از دورتان جمع شود. لطفا خودتان مهم باشید همه چیزتان ذهنتان جسمتان چرا باید ذهن پویا و فعال ما با اراجیف پر شود؟ یکساعت زمان می گذارید از زندگی دیگران ایراد میگیرید و تحلیل و بررسی می کنید مگر شما مشاورید؟ مگر علمش را دارید؟ در این یکساعت می توانستید یک چیز خوب یادبگیرید یک کار خوبی که دوست دارید را امتحان کنید ، چند صفحه از کتاب مورد علاقتان را بخوانید، چند دقیقه بیشتر به فرزند و همسرتان اختصاص دهید. اما چه کردید  در عین تشنگی آب گوارا یی را در فاضلاب ریخته اید.
گاهی اوقات دلمان پر است و دوست داریم با کسی درد و دل کنیم لطفا در این مواقع به متخصص آن یا کسی که واقعا بتواند به شما کمک کند مراجعه کنید و علت واقعی کلافگی خود را پیدا کنید. از نظر من بیشتر این دلگرفتگی ها از چند چیز است.
1)توقع: هر چه ما از دیگران توقع کنیم باعث حال بد خودمان خواهیم شد پس اگر کاری را برای کسی انجام می دهید لطفا برای دل خودتان انجام دهید نه چیز دیگر و اگر دلتان به آن راضی نیست انجام ندهید.
2)اهمیت داشتن نظر و حرف دیگران: در تمام مطالب که نوشته ام به این اشاره کرده ام که نظر دیگران اهمیت ندارد و اصلا شاید آن کسی که انقدر برای جلب توجه اش تلاش می کنید به شما اهمیت ندهد. مثلا خود را به زحمت می اندازید تمام پس انداز خود را خرج می کنید و تا چند وسیله گران و لوکس به منزل خود اضافه کنید تا فلان کس بیاید و ببیند ولی در واقع برای اون فرد اصلا اهمیتی ندارد اگر هم داشته باشد که خودتان را اسیر یک چرخه معیوب کرده اید و هزینه ای بسیار بیشتر از پس انداز خود را می پردازید.
3)صریح از خواسته هایمان صحبت نمی کنیم: دلیلش را نمی دانم اما این کار را می کنیم و انتظار داریم همه خودشان بدانند و همیشه به میل ما رفتار کنند مگر امکان پذیر است؟! باید یاد بگیرم صریح خواسته هایمان را بزبان بیاوریم باور کنید بخشی از مشکلاتمان حل خواهد شد.
گامی که می خواهم آخر از همه به آن میپردازم و اهمیت بالایی هم داردبحث عبادت و محبت است. در تمام ادیان بحث عبادت مهم شمرده می شود و تاثیرات خیلی خوبی هم دارد. یک آرامش بی بدیلی دارد متاسفانه گاها در برابر این موضوع از خود مقاومت نشان می دهیم و فکر می کنیم نفع بر این است و اگر ما مثلا این موضوع را نفی کنیم یعنی ما روشنفکریم. گاها هم نام و شکلش را تغییر می دهیم تا تصویر خود را در نظر دیگران متجدد و... جلوه دهیم و آن را مدیتیشن می نامیم. ببینید اینجا بحث بر این نیست که شما و یا من چه چیز را می پسنیدم یا نمی پسندیم مهم نفس عمل است عبادت یعنی بندگی کردن و پرستیدن خدا. ما خدا را دارای بهترین اوصاف می دانیم پس می توانیم اوصاف او را در خودمان تقویت کنیم.از نظر بنده نماز و احکام دین در جایگاه خود که بر هر فرد مسلمانی واجب است و البته که در ادیان مسیحیت و یهود و دیگر ادیان هم هست به شیوه خودشان. بالاترین عبادت این است که اخلاقیات الهی داشته باشید ما در اسلام می گوییم خدا بخشنده است،ستار العیوب است، مهربانتر از مادر است و.... تمام تلاشمان را بکنیم بخشنده باشیم ،دست گیر باشیم، خوشرو و مهربان باشیم و آبروی کسی را نبریم عیوب دیگران را جار نزنیم حتی عیوب و گناهان خودمان را ، بی چشم داشت ببخشیم.همین کافیست. حتی می توانیم همین پیام ها را هم از طبیعت دریافت کنیم زمین و آسمانی که بر ما بخشنده هستند حتی جاندارانی که بی چشم داشت محبت می کنند. پس محبت کنیم و ببخشیم هر چند کوچک و خود را در راستای تعالی قرار دهیم.
                                 عبادت بجز خدمت خلق نیست
                               به تسبیح و سجاده و دلق نیست
                                       گلستان سعدی

 

 

       

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات موسوی

بروزرسانی

 

 

                                                      

 

شرط زندگی کردن هر روز بروزرسانی شدن است شما یک برنامه رایانه ای را در نظر بگیرید بعد از مدتی که استفاده شد (حالا بستکی به برنامه دارد از یکماه تا 6 ماه متغییر) پیام بروزرسانی می دهد و اگر بروزرسانی نشود یا از کار می افتاد و یا با درصد خطای بیشتر و یا کندتر کار میکند. زندگی هم بر همین منوال است اگر بعد از مدتی مغز ما و عقاید و رفتار ما بروز رسانی نشود باعث می شود کندتر و با اشتباهات بیشتر زندگی را ادامه دهیم که خود به مرور لطمات جبران ناپذیری را به ما می زند و در نهایت باعث می شود از کار بیفتیم . چطور از کار می افتیم؟ به نظر من از کار افتادن اینطور است که یکباره به خود میاییم و میبینیم دیگر هیچ چیز برایمان اهمیت ندارد و انگیزه و شادی برای زندگی نداریم و در اصل تنها زنده هستیم تا اینکه زندگی کنیم البته  علم روانشناسی این  اتفاق را افسردگی می نامد. بهترین حالت این است که ما خودمان حداقل متوجه این بی انگیزگی بشویم و در راه درمان قدم بگذاریم اما متاسفانه خیلی از ما متوجه این منظور نمی شویم و در اصل زندگی ما می تواند بدون ثمر خاتمه یابد.
خوب برای بروزرسانی باید بخش های مختلفی را در نظر بگیریم.  من سه بخش را در نظر دارم که برای هر کدام جداگانه صحبت خواهیم کرد.
1) روانی
2)جسمی
3)محیط زندگی
با من همراه باشید.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات موسوی

معرفی کتاب

                                                     

 

در فصول سرد سال که امکان تفریحات خارج خانه کمتر از فصول معتدل می شود یکی از بهترین کارها مطالعه است البته که مطالعه همیشه و همیشه یکی از بهترین مشغولیتها محسوب می شود اما در این فصول زمان بیشتری را می توانیم به آن اختصاص دهیم. در بازار کتابهای خوبی که هر سلیقه ای می تواند از مطالعه آن خوشنود و راضی باشد و در بهبود کیفیت زندگی روزمزه خود از آن کمک بگیرد، زیاد هستند ؛یکی از آنها که امروز می خواهم معرفی کنم «اثر مرکب» نوشته دارن هاردی است. این کتاب برای کسانی که دوست دارند سوار بر زندگی باشند و همراه با لذت بردن از آن به اهدافشان هم برسند جالب و کاربردی است. در اصل با خواندن و عمل کردن به ایده های آن شما می توانید هم از مسیر لذت ببرید و هم از مقصد.

در قسمتی از کتاب می خوانیم:

«حقیقت این است که حتی یک تغییر کوچک می تواند تاثیر شگفت انگیزی داشته و ایجاد کننده ی یک اثر فزونگرای طراحی نشده و غیر منتظره باشد.....

خبر مهم این است ؛ اثر مرکب قابل پیش بینی و اندازه گیری است. آیا این آرام بخش نیست که بدانید فقط نیاز به برداشتن مجموعه ای از قدم های کوچک اما پیوسته و همیشگی برای رشد و پیشرفت اساسی زندگی خود دارید؟....

چالش برانگیز ترین جنبه ی اثر مرکب این است که ما قبل از این که بتوانیم نتایج مفید را شاهد باشیم، مجبوریم به طور پیوسته و موثر برای مدتی تلاش کنیم.پدربزرگ های ما این را می دانستند. چرا که شب های خود را صرف چسبیدن به تلویزیون نمی کردند که بدانند چگونه در سی روز لاغر شوند و یا چگونه می توانند با دیدن تبلیغات در عرض شش ماه به تخت پادشاهی بنشینند. از طلوع تا غروب خورشید، مهارتهایی را که در جوانی فرا گرفته بودند، به کار می بستند و همین کار را در تمام طول زندگی تکرار می کردند. آنها می دانستند راز موفقیت در تلاش کردن پنهان شده است و همین تلاش، نظم داشتن،عادات و رفتارهای خوب آنها را به نتیجه می رساند.»

 در زندگی ریزه کاری هایی هست که شاید  تا بحال کسی واضح و شفاف به ما نگفته باشد و ما خود نیز تابحال به آن دقت کافی نداشته ایم. دارن هاردی به خوبی این ریزه کاریها را به ما می نمایاند.

 

امیدوارم این کتاب را مطالعه کنید و لذت ببرید و ایده هایش را بکار ببندید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات موسوی

تغییرات مثبت

 

                                                          

 

گاهی انقدر درگیر روزمره های زندگی می شویم  یک دفعه به خودمان می آییم میبینیم این من جدید را نمی شناسیم. با خودمان محاسبه می کنیم چه مدت است از ته  دل نخندیدیم؟! چند وقت است یک دل سیر به شریک زندگی و  اعضای خانواده مان نگاه نکردیم؟! آخرین باری که با فرزندانمان بدون استرس نامرتبی خانه بازی یا وقت گذرانی کردیم کی بود؟!
چطور انقدر درگیر شدیم؟ اصلا درگیر چی شدیم؟ 
بگذارید من برایتان واضح تر بگویم؛ درگیر این که گوشت و مرغ چقدر گران شده و چقدر در فریزر داریم(!) اینکه امروز ناهار را آماده کنیم خیارمان تمام می شود و برای شام سالادمان خیار ندارد(!) به اینکه فرزندمان باید در مدرسه رتبه خوبی بگیرد تا جلوی مامان فلان بچه سینه مان را جلو دهیم و بگوییم بلاخره فرقی بین کودک باهوش با دیگران هست(!) جان بکنیم(البته دور از جونتان) با سختی و کلی صرفه جویی و تحت فشار قرار گرفتن پول پس انداز کنیم که مثلا برای مهمانی شب یلدا خانه اقوام فلان لباس را بپوشیم تا چشم حسود بترکد(!)
حیف از ما نیست؟! حیف از جوانی و طراوت و نشاطمان نیست؟! حیف از جوانی و روان مرد زندگیمان  نیست که چطور درگیر چرخه های خشم و استرس می شود تا بهترین ها را برای خانواده اش فراهم کند؟! حیف از شور و نشاط و ذوق و شوق فرزندانمان نیست که اینگونه هدر می رود؟!
چطور به اینجا رسیدیم که انقدر ظاهرگرا شدیم؟ همه زندگیمان شده شو و نمایش؛ چرا؟
اگر دختر اقدس خانم خانه ای 100 متری داشته باشد و دختر شمسی خانم مستاجر باشد چه فرقی در زندگی من دارد؟! گاها آدم هایی که ما خودمان را می کشیم که لباسمان کورشان کند حتی به ما نگاه هم نمی کنند.
در کتاب 7 عادت مردمان موثر یک تمرینی دارد که می گوید پیش خودتان روز ترحیمتان را تصور کنید. چه می شود؟ نزدیکانتان شما را به چه صورت بیاد می آورند؟
شاید به نظرتان تمرین مسخره و یا ترسناکی باشد اما موثر است.اینکه می گوییم نزدیکان هم ثابت میکند که حتی نصف افرادی که خودتان را برای جلب نظرشان به سختی می اندازید هم مطلع دور از جان مرگتان نمی شوند .درصدی هم که مطلع می شوند نهایتا یک پیام تسلیت برای خانواده تان بفرستند. درصدی هم که بیاییند به مراسم ترحیمتان بخشی از ذهنشان درگیر این است که غذا چی سرو میشود. این یک واقعیت محض است باور کنید.
پس برایتان چه می ماند نزدیکانتان که از نبود شما غمگین هستند. 
وقتی این حقایق را باور کنید واقعا دیگر حرف اقدس خانم و شمسی خانم برایتان اهمیتی نخواهد داشت تنها خوشحالی و راحتی خود و عزیزانتان برایتان مهم می شود و کم کم این جسارت را بدست می آورید که افراد سمی زندگیتان را حذف کنید هر چند که خیلی زودتر خود به خود حذف می شوند.
افراد سمی که حذف شوند و فکر دیگران که اهمیت خودش را از دست بدهد شما می مانید و یک ذهن آزاد. خوب حالا می توانید اهداف فردی و اهداف خانوادگی برای خودتان مشخص کنید. اهداف فردی که مربوط به خودتان هست و شخصی می توانید برنامه ریزی اش بکنید. می ماند اهداف خانوادگی که ابتداعا دو پایه دارد. شما و شریک زندگیتان.
از کی و از کجا این باورمان شد که همه وظایف بر عهده مرد خانه است و زن فقط وظیفه فرزندآوری و آشپزی دارد؟ چه کسی به ما گفت فقط از مردت درخواست کن و اون موظف به تامین است؟! چرا ما راحت این عقاید را قبول کردیم؟!
 شخصا از ترم دوم دانشگاه هم درس خواندم و هم کار کردم تا زمانی که ازدواج کردم وقتی ازدواج کردم تمام افراد بزرگسال فامیل درجه دو که همسن و سال مادرم بودند به من مجدانه توصیه می کردند که دیگه سرکار نرو حالا که ازدواج کردی وظیفه شوهر است که تمام مخارج را تامین کند. به حکم ادب زیاد با ایشان بحث نمی کردم اما این موضوع را هم هیچ وقت قبول نکردم.
اگر ما کسی را به عنوان شریک زندگی انتخاب می کنیم پس واقعا باید شریک هم باشیم. این صحبت من مبنی بر این نیست که اصرار داشته باشم زنان هم همپا مردشان در بیرون از خانه کار کنند. این موضوع کاملا شخصی است و به شرایط هر فرد بستگی دارد. بحث من دیدگاه است. اگر دیدگاهمان را درست کنیم کمی شرایط را می سنجیم سعی می کنیم با مدارا رفتار کنیم و فشار های بی جهت را کم می کنیم.
 مثلا شما میدانید حقوق دریافتی همسرتان در ماه 5 میلیون تومان است و خوشبختانه شما مستاجر نیستید که اجاره منزل دهید و فلان مقدار باید آماده کنید برای خرید فلان وسیله جدید برای خانه پس شما می آیید برنامه ریزی می کنید وخرج هایتان را مدیریت میکنید تا بتوانید آن وسیله را مثلا در 6 ماه آینده خریداری کنید. این یک دیدگاه است
دیدگاه بعدی:
شما در خانه راه می روید بد و بیراه می گویید به مردی که فکر می کنید تنبل است و بی عرضه  و تمام پول ماه را خرج می کنید و برای خرید وسیله هم معتقدید که وظیفه مرد است که تامین کند حالا چشمش کرو.
فکر می کنم حالا کاملا متوجه کلام من شده اید. حرف من حرف همدلی است حرف درک اوضاع و مسایل است. همین!
خانم خانه، آفتاب زندگی بخش؛
 نگذار هر بی کسی که از راه می رسد چیزهای بی ارزش و عقده های روانی خود را در وجود تو بریزد انقدر خود رو درگیر مسایل خوب و مثبت کن که جایگاهی برای پلیدی و زشتی در وجودت نماند.
وقتی خوب فکر کنیم میبینیم خیلی از مسایل را مانند طوطی فقط تکرار می کنیم حتی خودمان هم به آن اعتقاد نداریم. خودمان را می خواهیم راحت کنیم که می گوییم حتما قدیمیا یه چیزی می دونستن که اینو گفتن. شک نکن که قدیمی ها یک چیزی می دانستند که بعضی توصیه ها را کردند اما زمانه تغییر کرده بعضی از نسخه ها را نمی شود الان اجرا کرد. تصور کن الان خدایی نکرده سر شما درد می کند در قدیم مثلا مصر باستان در این مواقع جمجمه فرد باز می شد تا شیطان از سرش در بیاید و بیمار بیچاره 3 روز زمان داشت که یا خوب شود یا بمیرد که اغلب در این بازه زمانی میمردند حالا می شود این راهکار را امروز اجرا کرد؟ می شود الان با قوانین قاجار مملکت را اداره کرد. عزیزم در حال حاضر حتی نمی شود لباس های 100 سال پیش را پوشید چه برسد به این که افکار و رفتار آن موقع را از خود بروز دهیم.
اگر فکر کنیم خیلی از رفتارهای ما تحت تاثیر همین افکاری است که معلوم نیست از کجا آمده. مثلا یک چیز خیلی خیلی پیش پا افتاده و خنده دار. چه شد که در مخیلاتمان جای گرفت که برای تفریح وقتی به طبیعت می رویم حتما باید کباب آماده کنیم (!) قبل از مطرح شدن جوجه کباب مگر چه می خوردیم. من شخصا موافق اینطور گردش رفتن نیستم چون مامان و بابای خانواده کاملا درگیر آماده کردن غذا می شوند چه عیبی دارد از هر غذایی که دوست داریم یک ساندویجی درست کنیم به گردش برویم و کل خانواده با هم سرگرم شوند. چه می شود که یکی دو ساعتی باهم بازی کنیم بدون دغدغه. این را ولش کنید که برای گردش حتما باید برید به فلان بوستان و فلان مکان خارج از شهر نه هرجا که راحتید و مکان مناسبی برای وقت گذرانی خانوادگیست.
حرف من این است که استانداردهای خودتان را داشته باشید نگذارید که دیگران برایتان حد و حدود تعیین کنند همین.
« اگر شما برای خودتان برنامه و قانون نداشته باشید دیگران برای شما قانون تعیین می کنند»
شاد و سلامت باشید.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا سادات موسوی